دانشجویان باید صدای بلند خود را به متولیان برسانند!

دانشجویان باید صدای بلند خود را به متولیان برسانند!

ایسنا علم و تکنولوژی 1404/02/30 00:06 لینک خبر در سایت اصلی
جمعی از چهره‌های دانشگاهی با حضور در ایسنا از ضرورت احیای جشنواره تئاتر دانشگاهی، به عنوان مطالبه‌ای مهم سخن گفتند و تاکید کردند که وزارت علوم نباید از بار مسئولیت خود در برگزاری این جشنواره شانه خالی کند.
نشست جشنواره تئاتر دانشگاهی با محورهایی همچون ضرورت احیای این جشنواره، وظیفه دولت در حمایت از آن و واگذاری شکل جشنواره به دانشجویان و نیز بازتعریف رابطه استاد و دانشجو همزمان با ماه اردیبهشت که تقویم رسمی جشنواره تئاتر دانشگاهی بوده است، برگزار شد.
در این نشست، سیاوش قائدی، دبیر هفدهمین دوره جشنواره تئاتر دانشگاهی و مدرس دانشگاه، سعید بهنام، مدرس دانشگاه، اشکان خیل‌نژاد، کارگردان تئاتر و یکی از چهره‌های مستعدی که از طریق جشنواره تئاتر دانشگاهی به بدنه حرفه‌ای تئاتر معرفی شده، افرا افروز، دانشجوی تئاتر و دبیر دوازدهمین جشنواره مونولوگ دانشگاه هنر، نرگس مهدوی، دانشجوی بازیگری و کارگردانی تئاتر در دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران، دغدغه‌های خود را بابت از سرگیری جشنواره تئاتر دانشگاهی و ملاحظاتی که در این زمینه وجود دارد، بیان کردند.
بخش اول این نشست را پیش‌رو دارید:
ایسنا: پرسش اول ما درباره ضرورت برگزاری جشنواره تئاتر دانشگاهی است و اینکه چرا با وجود تغییراتی که در وضعیت ساخت و اجرای تئاتر صورت گرفته، هنوز جشنواره تئاتر دانشگاهی مهم است؟
سیاوش قائدی:
ضرورت جشنواره تئاتر دانشگاهی چند دلیل روشن دارد؛ مثل آنکه این جشنواره، چند دهه محمل یا محفلی بود تا تجربیات حوزه‌های مختلف دانشجویی را با توجه به سبک و سیاق دانشگاه‌های گوناگون، کنار هم قرار می‌داد و یک فضای گفتگویی ایجاد می‌کرد و از این راه دانشجویان برتر یا مستعد را به فضای رسمی تئاتر معرفی می‌کرد. چون این تصور وجود داشت که فضای رسمی با فضای دانشجویی تفاوت‌هایی دارد و حضور در این جشنواره، راهی برای معرفی به فضای رسمی بود. به مدت چند دهه این اتفاق هم می‌افتاد. در کارگردان‌ها نمونه‌اش علیرضا نادری است که همواره می‌گفت این جشنواره، او را به فضای تئاتر معرفی کرده است. الان نبود این جشنواره،در رابطه تئاتر دانشجویی و رسمی، فاصله‌ای ایجاد کرده و این اصلی‌ترین دلیلی است که دانشجویان خواستار احیای جشنواره هستند.
انگیزه‌ای برای شروع کار و تمرین
به جز این، به عنوان معلمی که کمی در دانشگاه فعالم، ضرورت دیگری می‌بینم؛ اینکه فضای پراتیک دانشگاه خیلی تحت‌تاثیر این جشنواره بود یعنی با آغاز ماه مهر و ترم دانشگاهی، دانشجویان کارشناسی تئاتر به این فکر می‌کردند که برای این جشنواره چه کنند. بنابراین انگیزه‌ای بود که آنان، گروه تشکیل بدهند و تمرین کارشان را آغاز کنند. بعدها این روند ذیل جشنواره‌های درون‌دانشگاهی هم تعریف شد تا کسانی که به هر دلیلی امکان حضور در جشنواره دانشگاهی را نداشته‌اند، با شرکت در جشنواره‌های درون دانشگاهی که کوچکتر بودند مانند جشنواره تئاتر تجربه، مونولوگ یا سوره، می‌توانستند کار خود را ارایه بدهند و به رقابت نهایی برسند.
آنچه شخصا در دانشگاه‌ها می‌بینم، به ویژه ترم پیش که در دانشگاه تهران بودم، به شدت آن را حس کردم، این است که فضای کار عملی در دانشگاه‌ها با یک بی‌انگیزگی با شدت بالا دنبال می‌شود. حتی کارهای کلاسی هم به همین شکل است. یعنی ظاهرا این جشنواره، به اشکال گوناگون انگیزه مضاعفی در دانشجویان ایجاد می‌کرد. حتی این اواخر در حوزه پژوهش و نمایشنامه‌نویسی که جایزه رادی را ارایه می‌داد، هم انگیزه زیادی ایجاد می‌کرد. البته این گونه نیست که دانشجو باید دوره تحصیلی خود را به جشنواره‌ پیوند بزند و با آن خود را نشان دهد ولی ظاهرا خیلی تاثیرگذار بود چون تاثیرات آن را در استادان هم می‌دیدیم.
استادان کارهای جشنواره دانشجویی را بیشتر از کارهای جشنواره فجر می‌دیدند
به عنوان کسی که هم برگزارکننده بودم و هم در برخی دوره‌ها شرکت کننده بودم و هم در دانشگاه‌ها نقش‌های کوچکی داشتم، معتقدم این جشنواره در رفتار و موضع استادان تاثیرگذار بود. حتی یادم هست که استادان کارهای جشنواره دانشجویی را بیشتر از کارهای جشنواره فجر می‌دیدند چون از نظر آنان کارهای جدی‌تری بود. ضمن اینکه به نظر می‌رسید خروجی آموزش‌های خودشان بود. بگذریم که خیلی هم ارتباط مستقیمی نداشت، ولی این رابطه به صورت ناخودآگاه وجود داشت و برای همه هم ایجاد انگیزه می‌کرد. از نظر من این سه مولفه، ضرورت برگزاری جشنواره است. حال می‌توان بحث کرد که این ضرورت‌ها آیا واقعی است یا الان دیگر کارکردی ندارد.
سعید بهنام:
پیش از طرح هر تئوری، باید آن را در آزمایشگاهی آزمود تا مشخص شود قابل طرح کردن است یا نه. معتقدم آموزش‌ تئاتر سه حالت دارد؛ حالت آکادمیک که در دانشگاه‌ها اتفاق می‌افتد،حالت نیمه آکادمیک که در آموزشگاه‌های هنری توسط ترکیبی از استادان آکادمیک و استادانی که به صورت تجربی و حرفه‌ای کار می‌کنند،رخ می‌دهد و حالت سوم از راه کسب تجربه، یعنی کسانی که لزوما آموزش کلاسیک نمی‌بینند و در بخش حرفه‌ای آن را مستقیما تجربه می‌کنند.
محملی برای آزمودن تئوری‌ها بی‌محابا و بدون ترس
یکی از مهم‌ترین کارهای جشنواره تئاتر دانشگاهی، این بود که تئوری‌هایی را که در این سه بخش آموزش داده می‌شد، در بوته آزمایش قرار می‌داد. از آنجاکه برای دانشجو بخش اقتصادی ماجرا اهمیت چندانی نداشت، برایش مهم نبود که سالن پر شود یا اینکه تماشاگر عام کار او را می‌بیند یا نه، بنابراین جشنواره، بیشتر برایش بوته آزمایشی بود که بی‌محابا و بدون ترس، تئوری‌های خود را بیازماید و این چیزی است که امروزه کمبود آن را در کارهای حرفه‌ای روی صحنه هم می‌بینیم.گویی کار جوانان هم تقلیدی از کار حرفه‌ای‌هاست چراکه فضایی مانند جشنواره تئاتر دانشگاهی یا سالن‌هایی که این فضا را ایجاد می‌کردند، وجود ندارد و دانشجو برای تثبیت خود در فضای حرفه‌ای، ناچار است به اقتصاد کارش هم بیندیشد. نمونه آن کارهایی است که در جشنواره‌های شبه دانشجویی مقام کسب می‌کنند ولی وقتی نوبت اجرا می‌گیرند، به دلیل توجه به اقتصاد و جذب تماشاگر عام، ترکیب برنده را که در جشنواره مقام کسب کرده، دستکاری می‌کنند. طراحی صحنه دانشجویی را به طراحی صحنه کارهای حرفه‌ای تبدیل یا بازیگر را عوض می‌کنند و چهره می‌آورند.
جشنواره‌ای هم‌طراز فوتبال
اگر بخواهیم جشنواره تئاتر دانشگاهی را با چیزی همطراز کنیم، مانند فوتبال است . در فوتبال تیم‌هایی داشتیم مانند فولاد که همیشه برای تیم‌های حرفه‌ای بازیکن‌ساز بود . همچنانکه در جشنواره تئاتر دانشگاهی نیروهای جوانی را پیدا می‌کردیم که طی دوره‌های مختلف این جشنواره آموزش می‌پذیرفتند و گویی دوره کارآموزی می‌گذراندند و بعد وارد پروسه حرفه‌ای می‌شدند. یعنی تزریق تفکر و انرژی جدید به بدنه تئاتر حرفه‌ای بود. سرکشی‌ها و تئوری‌های خود را داشتند و سواد را با خود می‌آوردند و به بدنه تئاتر حرفه‌ای تزریق می‌کردند. این اتفاق الان نیست و تاثیر آن را نه تنها در تئاتر که در سینما هم می‌بینیم که تیم محدودی از بازیگران در فیلم‌ها و سریال‌های گوناگون جا به جا می‌شوند چون بازیگر و نیروی جدید تزریق نمی‌شود. در اصل، جشنواره تئاتر دانشگاهی محل کارآموزی برای فرآیند فضای حرفه‌ای بوده. بسیاری از کسانی که در بدنه تئاتر حرفه‌ای هستند،آزمایش‌های خود را در جشنواره تئاتر دانشگاهی و نظیر آن انجام داده‌اند و بعد به بدنه حرفه‌ای آمده و نیرویی تزریق کرده‌اند. فقر این اتفاق، یعنی نبود انرژی جدید، بیش از هر چیزی حس می‌شود.
اشکان خیل‌نژاد:
باید بپذیریم که جشنواره‌ی تئاتر دانشگاهی با تمام تاریخ درخشان و ویژگی‌های منحصربه‌فردش دیگر تمام شده است. زیرا شکافی که بعد از کرونا و اتفاقات سیاسی و اجتماعی ۱۴۰۱ بین تئاتر و حاکمیت ایجاد شد، آن شکل از برگزاری جشنواره را ناممکن کرده است. با این‌حال دانشجویان تئاتر حق دارند به عنوان کسانی که مشغول تحصیل در فضاهای آکادمیک هستند، درخواست‌هایی مبتنی بر حمایت و ایجاد ساختار و زمینه‌های تازه داشته باشند که امکان بیان آنان را در فضاهای عمومی بدهد. این‌که شکل جدید برگزاری چنین رویدادی وامدار گذشته باشد یا چشم به سوی آینده داشته باشد برعهده‌ دانشجویان است، اما بهتر است تا جای ممکن مستقل باشد تا بتواند در آینده هنگام مواجه‌شدن با وضعیت‌های پیچیده اجتماعی و سیاسی ابتکار عمل به خرج دهد و پویا بماند.
دانشجویان آزادانه‌تر تئاتر می‌سازند
برای مثال آخرین دوره‌های جشنواره‌ تئاتر دانشگاهی به علت مستقل نبودن سازوکار انتخاب دبیر، بسیار محافظه‌کارانه برگزار شد، چرا که دولت قبل تمایلی نداشت مسئولیت آزادی عمل دانشجویان را بپذیرد و با بهانه‌تراشی‌های نابخردانه مانع از برگزاری جشنواره‌ شد، که البته از نظر من این توقف تحمیلی، امکان‌های تازه‌ای هم پیش پای دانشجویان قرار داده است. آن‌ها در این ‌چند سال فرصت داشته‌اند بدون ایماژهای قبلی و آزادانه‌تر از قبل تئاتر بسازند و یا حتا گردهم‌آیی و رویدادهای اجرایی ایجاد کنند. مانند جشنواره تئاتر تجربه که با وجود تکرار نام قبلی، هیچ ارتباطی به جشنواره تئاتر تجربه پیشین نداشت و شکل برگزاری، نوع رابطه‌اش با مخاطب، تولیدکننده و... خیلی نوآورانه‌ بود.
افرا افروز، ورودی سال ۱۴۰۰ دانشگاه هنر و دانشجوی ادبیات نمایشی:
تمام اطلاعات من درباره این جشنواره از طریق نقل قول‌هایی است که از استادان و دانشجویان سال بالایی شنیده‌ام. نقل قول‌ها و توقفی که در برگزاری جشنواره ایجاد شد، مرا به یاد توقف جشنواره مونولوگ دانشگاه هنر انداخت که ظاهرا به دلیل کرونا بود و تا امسال ادامه داشت. منظورم این نیست که راه‌حل این دو جشنواره الزاما شبیه هم است اما با تجربه‌ای که در این چند ماه در مواجهه با دبیران جشنواره‌های مونولوگ و نیز دانشجویان مقاطع گوناگون به دست آورده‌ام، به این اطمینان رسیده‌ام که همه ما دانشجویان تئاتر گویی به دنبال جایگزینی برای جشنواره تئاتر دانشگاهی هستیم. چون تعداد پروپوزال‌هایی که برای جشنواره مونولوگ به دست ما رسید، با همه محدودیت‌های دانشجو بودن و اینکه قبلا اجرای عمومی نشده باشند، نزدیک ۴۳۰ اثر بود که در همه دوره‌های این جشنواره و حتی جشنواره‌های دیگر گویی رکورد عحیبی است و انگار دانشجویان به دنبال این هستند که بستری را که جشنواره تئاتر دانشگاهی ایجاد می‌کرد، جای دیگری درست کنند و این لزوما رفتار درست یا نتیجه مشابهی نخواهد داشت.
اتصال سنت تئاتر دانشجویی بین دانشجویان و استادان
یکی از مهم‌ترین کارکردهای جشنواره دانشگاهی ، اتصال سنت تئاتر دانشجویی بین دانشجویان و استادان بود. تا جایی که می‌دانم، جشنواره بخشی هم مختص استادان داشت و گویی هر سال درباره جایگاه تئاتر دانشجویی و نیز تئاتری که استادان آن را می‌ساختند، جامعه آماری درست می‌کرد. می‌دانم که در بسیاری از مواقع کیفیت تئاتر دانشگاهی بالاتر بود و این به نظر من گفتمانی را شکل می‌داد که هم هر سال متوجه می‌شدیم کجای کار ایستاده‌ایم و هم این انفعال و جداافتادگی که الان به نوعی بین قشر دانشجو و استاد وجود دارد، با این جشنواره، به نحوی جبران می‌شد.
تنها پلی که تئاتر دانشجویی را به فضاهای رسمی متصل می‌کرد
مهم‌ترین کارکرد جشنواره تئاتر دانشگاهی این بود که تنها پلی بود که تئاتر دانشجویی را به فضاهای رسمی متصل می‌کرد و الان چنین چیزی نداریم و حتی چند جشنواره شبه دانشجویی هم که در این زمینه تلاش کردند، نتوانستند این جای خالی را پر کنند. اینکه در ادامه محصول تئاتر دانشگاهی به کدام سمت و سو می‌رفت، اهمیت خود را داشت ولی امیدی بود که از دل همان کارها با گروه دانشجویی به فضای رسمی برسیم، چیزی که الان خیلی کمرنگ شده.
نکته دیگری که الان جای خالی‌اش خیلی محسوس است، این بود که جشنواره دانشگاهی، تمرینی بود برای گفتگو و شنیدن نقد آثار. الان فضای متمرکزی برای گفتگوی دانشجویان وجود ندارد. جایی که همه دور هم بنشینند و صحبت کنند و نقد کردن یا شنیدن نقد را تمرین کنند.
نرگس مهدوی، ورودی سال ۱۴۰۱ هنرهای زیبای دانشگاه تهران و دانشجوی بازیگری و کارگردانی:
من هم مانند افرا مطلقا خود جشنواره را ندیده‌ام و هر آنچه می‌دانم، آثاری است که از آن باقی مانده. اینکه چرا دانشجویان الان دنبال احیای جشنواره هستند، در صورتی که هیچ چیزی از آن ندیده‌اند، صرفا به خاطر شنیدن نقل‌قول‌های خیلی خوبی است مبنی بر اینکه جشنواره دانشجویی، بی‌عیب و بی‌نظیر بود و همه مشکلات دانشجویان را حل می‌کرد.
همه مشکلات به دلیلی نبود جشنواره دانشگاهی است؟
این نگرش در فضای دانشگاه وجود دارد که الان انگار بی‌انگیزگی دانشجویان به دلیل نبود جشنواره دانشگاهی است. درباره میزان واقعی بودن آن نمی‌توانم نظر بدهم ولی فضایی ساخته شده که جشنواره دانشجویی تمام مشکلات دانشجویان تئاتر را حل می‌کرده و تمام مشکلات فعلی به دلیل نبود آن است. به همین دلیل همه دانشجویان دنبال این هستند که آن را جای دیگری بیابند و جشنواره‌ای مانند تجربه را مجبور می‌کنند که یک بخش صحنه‌ای تعریف کند که قبلا اصلا چنین بخشی نداشته ولی الان از طرف دانشجویان و استادان این میل وجود دارد که حتما یک بخش صحنه‌ای داشته باشد چون جشنواره دانشگاهی وجود ندارد و باید خلاء آن را پر کرد و این، دلیل استقبالی است که از این جشنواره شد.
آیا جشنواره دانشگاهی سلیقه‌سازی می‌کرد
تنها نقدی که از جشنواره تئاتر دانشگاهی شنیده‌ام، این است که سلیقه می‌ساخته. یعنی مدلی از اجرا به عنوان مدل برنده مطرح می‌شده و همه دنبال آن بوده‌اند. همچنانکه در فضای بیرون هم الان این اتفاق وجود دارد. یک مدلی از کار فروش می‌کند و همه دنبال آن می‌روند. بنابراین خوبیِ نبودنِ جشنواره دانشگاهی این است که اجراها در یک سبک ساخته نمی‌شود و تنوع سبک وجود دارد ولی این اجراها در همان سطح می‌مانند و پیشرفت نمی‌کنند چون هیچ فضای گفتگویی برایشان شکل نمی‌گیرد. به همین دلیل اگر جشنواره طوری پیش برود که بتواند این نقص خود را برطرف کند و به جای سلیقه‌سازی، هر آنچه را در درون خود دارد، بپذیرد، اتفاق مثبتی است زیرا می‌تواند آن فضای گفتمان را شکل بدهد و اینکه شاید دانشجویان در این وضعیت قرار بگیرند که حالا جشنواره دانشگاهی که گفته می‌شود خیلی ایده‌آل است، وجود دارد و دیگر بهانه‌ای برای بی‌انگیزگی نیست.
دولت نباید از وظیفه‌ خود، شانه خالی کند
سعید بهنام: با تاکید بر صحبت اشکان می‌گویم دولت نباید از وظیفه‌ خود، شانه خالی کند در تمام بخش‌های فرهنگی به ویژه در تئاتر که در همه جای دنیا محصولش مادی و ماندگار نیست،بلکه محصول زنده‌ای است که هر تولید دوباره‌اش حدود دو سوم هزینه اولیه را با خود دارد. یعنی جزو متریالی است که دولت موظف است به آن کمک کند. یکی از اتفاق‌هایی که در سطح زیرساخت‌های تئاتر افتاد این بود که با راه‌اندازی سالن‌های خصوصی، دولت خود را کنار کشید و دیگر سالنی نساخت. در جشنواره دانشجویی هم اگر ما به این فکر می‌کنیم که این اتفاق باید مستقل بشود، به این معنا نیست که دولت وظیفه خود را به بخش خصوصی محول کند و کاری به آن نداشته باشد. مانند الان که خرده جشنواره‌هایی در حال برگزاری است. بخشی از آن جشنواره‌هایی است که در دل دانشگاه اتفاق می‌افتد و بخش دیگرش هم ممکن است بر عهده آموزشگاه‌ها باشد ولی وظیفه دولت در حمایت از اینها به قوت خود باقی است.
ویژگی منحصر به فرد جشنواره دانشگاهی
ویژگی منحصر به فرد جشنواره تئاتر دانشگاهی که در خیلی از جشنواره‌های دانشگاهیِ دیگر نیست، فراهم کردن فضای اسکان برای دانشجویان دیگر شهرها بود و به این ترتیب به آنان فرصت تماشای آثار جشنواره داده می‌شد. متاسفانه ناگزیریم بپذیریم تمرکز تئاتر کشور در تهران است. بنابراین جشنواره تئاتر دانشگاهی به دانشجویان شهرهای دیگر این اجازه را می‌داد که در دل این جشنواره فرصت تجربه‌اندوزی داشته باشند ولی آیا دانشجویانی که در جشنواره‌های درون دانشگاهی فعالیت می‌کنند، می‌توانند این فرصت را برای دانشجویان دیگر شهرها ایجاد ‌کنند که به جشنواره بیایند و برایشان هتل و فضای تمرین و اجرا تامین کنند.
مورد سوم، اینکه بسیاری از جشنواره‌هایی که بعد از جشنواره دانشگاهی یا موازی با آن کار خود را شروع کردند، تیتری دارند که از نظر تخصصی، فعالیت جشنواره را بر یک گونه اجرایی متمرکز می‌کند در حالیکه جشنواره دانشگاهی حتی به کسانی که دنبال تجربه‌های تازه نبودند، اجازه حضور در جشنواره و دیده شدن می‌داد و لزوما متقاضیان را ملزم نمی‌کرد که تجربه جدیدی انجام بدهند.
جشنواره‌ای که دخالت حاکمیت در آن کم بود
سیاوش قائدی: می‌توان ساعت‌ها درباره معایب این جشنواره صحبت کرد. می‌توانیم به این بپردازیم که ضرورت این جشنواره با تمام معایبش چیست. به عنوان کسی که تجربه دبیری این جشنواره را داشته‌ام، باید بگویم واقعیت این است که آن جشنواره حمایت دولتی اندکی داشت در حدود ۳۰۰ میلیون تومان و دخالت حاکمیتی در آن بسیار کم بود و حتی نبود. در آخرین دوره جشنواره دانشجویی که در تالار مولوی برگزار شد، نمایش‌هایی اجرا شد که از کارهایی که الان به اسم کارهای غیررسمی اجرا می‌شوند، رادیکال‌تر بودند نه از باب موضوع و سانسور بلکه از باب فرم و موارد دیگر. چون ویژگی این جشنواره این بود که می‌دانست برای اینکه یک رسمیت دانشگاهی پیدا کند و بتواند تکلیف خود را با دولت مشخص کند، باید ذیل دانشگاه و وزارت علوم که متولی دانشگاه است، برگزار شود ولی وزارت علوم، نه دبیر آن و نه آثار شرکت‌کننده را انتخاب نمی‌کرد.
اتفاقا جشنواره دانشگاهی الگوسازی نمی‌کرد
در تجربه دبیری خودم شاهد بودم معاون فرهنگی وقت وزارتخانه وقتی می‌خواست درباره تئاتر صحبت کند، مدام می‌گفت بازیگری؛ یعنی در این حد غریبه بود ولی بودجه جشنواره را می‌داد. ببینید جشنواره سوره مهر یا ماه چگونه برگزار می‌شود. جشنواره‌ای است که حاکمیت خود را قیم هنرمند می‌داند و به او القا می‌کند که چگونه کار و فکر کند. بنابراین ضرورت جشنواره دانشجویی از هر جهت که نگاه کنیم، بیشتر احساس می‌شود چون دانشجو در عین این که کار خود را در یک فضای نیمه‌رسمی ارایه می‌داد، می‌دانست که باید خودش باشد. زیر گفتمان خاصی قرار نمی‌گرفت و اتفاقا برخلاف نظر دوست‌مان معتقدم که الگوسازی نمی‌کرد. نمونه‌اش اشکان خیل‌نژاد که در همین جشنواره نمایش «بالاخره این زندگی مال کیه» را اجرا کرد، جایزه هم گرفت ولی الان «برادران کارامازوف» را اجرا می‌کند. اتفاقا این جشنواره یاد می‌داد چگونه باید خود را ویران کنیم. سال بعد می‌دیدیم چقدر از دانشجویان عقبیم! این ویژگی جشنواره آنچنان بزرگ است که باید محکم بر موضع برگزار شدن آن ایستاد.
پل ارتباطی دانشجویان در سراسر کشور
سال ۱۳۹۱ دبیر دوره هفدهم جشنواره بودم که ۱۳۰۰ پروپوزال در ثبت‌نام اولیه آمد، چند برابر همین رکوردی است که الان به جشنواره مونولوگ رسیده. دلیلش را سعید بهنام به خوبی گفت. نزدیک به ۴۰۰ کار از دانشگاه‌های تهران داشتیم و ۶۰۰، ۷۰۰ کار از دانشگاه‌های سراسر ایران. کاری به محصول نهایی‌اش ندارم. شاید در رقابت، دانشجویان دیگر شهرها امکان رقابت با گروه‌های دانشگاه‌های تهران را نداشتند ولی همین فضای گفتگو و پل ارتباطی، آنان را جذب می‌کرد. آن مقطع با کانون‌های تئاتر تمام کشور در ارتباط بودیم. الان ۵ کانون تئاتر دانشگاهی کنار هم نداریم. ارتباطی که از طریق استادان میان دانشجویان دانشگاه‌های مختلف شکل می‌گیرد، مقصودم نیست چون ارتباط غیررسمی است در حالیکه ما آن مقطع با هم گفتگو و جدل می‌کردیم. هرچند در آن هم باندبازی و الگوسازی بود.
آثار استادان از دانشجویان ضعیف‌تر بود
درباره رقابت استادان و دانشجویان صحبت شد. باید بگویم در تمام دوره‌ها آثار استادان از دانشجویان ضعیف‌تر بود. یک دوره من بخش استادان را برگزار نکردم. اعتراض کردند ولی پاسخ دادم که جشنواره تئاتر دانشگاهی است و شما هم در بخش مقاله‌نویسی و داوری مشارکت دارید ولی نمایش اجرا نکنید. اجازه بدهید دانشجویان در تالار مولوی اجرا کنند چون قبل از آن این تالار در اختیار استادان بود.
برای جمع‌بندی این بخش نکته‌ای از صحبت‌های اشکان برایم بسیار جالب بود؛ اینکه در این گسست زمانی، قرار نیست آن شکل از جشنواره بازتولید شود. معتقدم هیچ دوره جشنواره، دوره قبل خود را بازتولید نمی‌کرد زیرا دوره دانشجویی، دوره محدودی است و هر نسل ویژگی‌های خاص خود را دارد. همچنانکه دهه هفتادی‌ها در قیاس با دهه شصتی‌ها و دهه هشتادی‌ها در فضای دیگری کار می‌کردند. این ویژگی در فجر نیست. هنرمندان عوض می‌شوند ولی سنت‌ها همان است. در بعضی از شهرهای ما هنوز تنها راه معرفی هنرمندان و آثار، جشنواره تئاتر فجر است و همان مسیر را ادامه می‌دهند ولی در دانشگاه با آمدن هر نسلی، فکر و جریان تازه‌ای می‌آمد. بخصوص این اواخر که اساسا دانشگاه خودش پوست‌اندازی می‌کرد و در دوره‌های اخیر جشنواره دانشگاهی ، رده سنی هیات انتخاب و داوران زیر ۴۵ سال بود. در حالیکه قبل از آن فاصله سنی داوران و دانشجویان بیش از ۲۰ سال بود و از بدنه و فکر دیگری می‌آمدند ولی در دوره‌ای که خود اشکان داور شد، گویی داوری از بدنه دانشگاه بود با رابطه‌ای نزدیک به بدنه‌ای که تئاتر غیررسمی را دنبال می‌کند و هنوز مساله دارد و موضع خود را از دانشگاه جدا نکرده. اما نکته‌ای وجود دارد؛ وقتی آن جشنواره با توجه به این گسست دیگر نمی‌تواند بازتولید شود، باید به این مساله فکر کرد که مگر تئاتر ما بعد از کرونا یا اتفاقات سیاسی و اجتماعی سال ۱۴۰۱ اجرا نمی‌شود ولی قرار نیست تئاتری که پیش از آن دوره بوده، بازاجرا شود.
مطمئن باشید این دانشجویان مثل ما نیستند
مساله من این است که اگر بخواهیم بگوییم چه رابطه‌ای بین دانشجو و کارش و فضا بود، باید در خود آن جشنواره تعیین شود. بنابراین اول جشنواره باید برگزار شود. مطمئن باشید این دانشجویان مثل ما نیستند یعنی نمی‌توانند مثل ما کار کنند. همان چیزی که در رابطه استاد دانشجو می‌بینیم. یعنی اصلا قرار نیست چیزهایی که بی‌معنا شده، در این شکلِ بازتولید، معنی‌دار شود اما آن جشنواره باید باشد تا دانشجویان همان اصلاحی را که ما در حوزه فرهنگ تجربه می‌کنیم، در آن تجربه کنند.
ویژگی‌های ذاتی یک جشن چیست؟
اشکان خیل‌نژاد: پرسش مهم و ساده‌ای که باید از یک‌دیگر بپرسیم این است: ویژگی‌های ذاتی یک جشن چیست؟ احتمالا مکانی که در آن آدم‌هایی با گرایش‌های متنوع سعی می‌کنند با یک‌دیگر گفت‌وگو و تعامل کنند. این ضرورتی است که هم مشارکت‌کنندگان و هم برگزارکنندگان باید از آن آگاهی پیدا کنند. اینکه این جشن از چه سازوکاری باید برخوردار باشد، چه فرمی بهتر است داشته باشد، بر عهده‌ جمع مستقلی از دانشجویان منتخبِ همه دانشگاه‌ها می‌تواند باشد. این جشن احتمالا قرار است برای دانشجویان هم فرصت دستیابی به تجربه‌های اجرایی ایجاد کند و هم میان دانشگاه‌ها ارتباط فعال بسازد و هم‌چنین فقدان و کمبودهای فضاهای آموزشی را پر کند.
ایسنا: چه راهکاری پیشنهاد می‌کنید تا وزارت علوم متوجه ضرورت برگزاری جشنواره و مسئولیت‌های خود در برابر آن بشود؟
سیاوش قائدی: اینجا یک گیر و گرفتی وجود دارد؛ در برخی حوزه‌ها متولیان مختلفی داریم که موازی‌کاری می‌کنند و به یکدیگر هم پاسخگو نیستند. متولی تئاتر در کشور ما مرکز هنرهای نمایشی است. متولی دانشگاه هم وزارت علوم است. متولی این جشنواره احتمالا هر دو این ارگان‌ها خواهند بود چون احتمالا وزارت ارشاد هم باید در جریان هر فعالیت تئاتری قرار بگیرد. ویژگی جشنواره دانشگاهی این بود که با وزارت ارشاد ارتباط مستقیمی نداشت تا نیاز نباشد که از او مجوز بگیرد و ذیل موضوعاتی که او تعیین می‌کند، قرار بگیرد و بتواند مستقل بماند.
پیوندهای حمایتی جشنواره گسسته شد
از همان دوره‌هایی که ما دبیر بودیم، وزارت علوم راهکار خود را مشخص کرد؛ بدین صورت که بودجه فوق برنامه‌ای به فعالیت‌های فرهنگی اختصاص داد. در این بین مساله‌ای ایجاد شد. مثلا بیشترین شرکت‌کنندگان و جایزه‌بگیران متعلق به دانشجویان تئاتر بودند. وزارت علوم می‌گفت من این بودجه را به دانشگاه می‌دهم و می‌خواهم همه دانشگاه‌ها از آن سهم داشته باشند. برای برطرف شدن این مشکل با همت بچه‌ها، کانون تئاتر دانشگاهیان که دفتری در اداره کل هنرهای نمایشی است، راه‌اندازی شد که آنان نیز وارد شوند و این جشنواره پابرجا بماند. از جایی به بعد این موازی‌کاری شکل گرفت؛ دانشگاه می‌گفت من مسئول تئاتر نیستم و ارشاد هم می‌گفت من مسئول دانشگاه نیستم و این باعث شد پیوندهای حمایتی این جشنواره از هم گسسته شود.
ما با این موازی‌کاری‌ها رو به رو بودیم
این جشنواره در چند سالن برگزار می‌شد که مهم‌ترینش تالار مولوی بود که متعلق به دانشگاه تهران است و خیلی روشن می‌گفت تالار مولوی را در اختیار جشنواره قرار نمی‌دهم مگر اینکه دانشگاه موافقت کند. از سوی دیگر دانشگاه تهران تنها دانشگاه ایران است که مستقیما پاسخگوی وزارت علوم نیست و معاون فرهنگی این دانشگاه هم‌رده معاونت فرهنگی وزارتخانه است. بنابراین ما با این موازی‌کاری‌ها رو به رو بودیم، دانشگاه تهران، وزارت علوم و مرکز هنرهای نمایشی، هر یک قطب‌های جداگانه‌ای بودند اما الان راهکار چیست. من راهکار اشکان را پیشنهاد می‌دهم و سر کلاس به دانشجویان می‌گویم محافل غیررسمی بین دانشگاهی ایجاد کنید؛ گروهی بین استادان و گروهی بین دانشجویان و چندین نفر به اداره کل فرهنگی وزارت علوم بروید و اصرار کنید که معاون فرهنگی را ببینید، مطالبه کنید.
قائدی‌: صدایتان را به متولیان برسانید
سعید درست می‌گوید همه جای دنیا شهرداری‌ها به واسطه مالیات و عوارضی که می‌گیرند، موظفند از تئاتر حمایت کنند و سالن بسازند و بودجه‌ای به تئاتر اختصاص بدهند ولی تخصیص بودجه مجزا برای تئاتر در قانون وزارت علوم نیست چون بودجه‌ای تجمیع شده دارد که آن را به تمام دانشجویان اختصاص می‌دهد. بیشتر، دانشجویان تئاتر دغدغه جشنواره دانشگاهی را دارند. راهکار من این است همین دانشجویانی که دور هم جمع می‌شوند و جشنواره‌هایی برگزار می‌کنند، اگر تمایل به برگزاری جشنواره دانشگاهی دارند، راهش روشن است؛ تجمعات دانشجویی و رساندن صدایشان به متولیان ارشاد و وزارت علوم چون در نهایت، متولی تئاتر در این کشور وزارت ارشاد است و او هم نباید از بار مسئولیت خود شانه خالی کند و نکته بعدی رابطه استادان است.
دانشگاه خودش هم در حال بی‌معنی شدن است
به عنوان یک معلم که نماینده هیچ معلم دیگری هم نیستم، این را بگویم که دانشگاه خودش هم در حال بی‌معنی شدن است. نمی‌خواهم به گذشته نگاه نوستالژیک کنم ولی یکسری اتفاقات افتاد که سبب شد رابطه دانشجو با دانشگاه کمی بی‌معنا شود، شبیه رابطه مردم با مسئولان. گویی بی‌توجهی حاکمیت به مردم تبدیل شده به بی‌توجهی دانشگاه به دانشجو. او می‌گوید من دانشگاه را تحویل نمی‌گیرم و کار خودم را می‌کنم و دانشگاه هم می‌گوید من هم به دانشجو توجه نمی‌کنم چون بها دادن به او ممکن است برایم دردسرساز شود. این شکاف باعث شده که نه این طرف پیگیری کند و نه طرف دیگر روی خوشی نشان بدهد.
باید به روشنی مطالبه کنیم و پای آن بایستیم
معتقدم باید به روشنی مطالبه کنیم و پای آن بایستیم. از سوی دیگر رابطه استاد با دانشجو و دانشجو با دانشگاه باید بازتعریف شود و از این بی‌معنایی بیرون بیاید. دانشگاه سوره ترم گذشته ۱۳ استاد را بدون دلیل دعوت به همکاری نکرد اما هیچ دانشجویی پرسش نمی‌کند چرا و همین به جشنواره هم تسری پیدا می‌کند. دانشجو مطالبه‌گر نیست چون با سیستم دانشگاه قهر است، این باید بازنگری شود. به دانشجویان می‌گویم حق دارید ناراحت باشید ولی برای رفع این ناراحتی کاری نمی‌کنید چون از یک رابطه‌ای بریده‌اند و نمی‌خواهند آن رابطه دوباره به همان شکل قبلی برقرار شود بعنی اینکه دانشگاه قیم شود و دانشجویان هم بچه‌های این سیستم. بی‌معنایی رابطه هم این وضعیت را تشدید کرده. می‌توانید در دانشگاه‌های هنری قدم بزنید و ببینید شبیه ۱۰ سال پیش هستند یا نه. شاید قرار نیست باشند ولی اول باید این رابطه و دیگر روابط ترمیم شود و بعد جشنواره احیا شود. البته روزنه‌هایی به وجود آمده و حاکمیت هم در بخش‌هایی بازنگری کرده و دارد یک رابطه‌هایی را ترمیم می‌کند که یکی از مهم‌ترین‌هایش رابطه دانشجو با دانشگاه است.
افرا افروز: عامل توقف تئاتر دانشگاهی وجود دارد
افرا افروز: اتفاقا فکر می‌کنم هر جا دانشجویان ضرورت تجمع را احساس کرده‌اند، به پا خاسته‌اند. آنچه درباره تئاتر دانشگاهی وجود دارد و شاید مطالبه به شکل تجمع یا هر شکل دیگری اتفاق نمی‌افتد، به این دلیل است که انگار از نظر ما عامل توقف تئاتر دانشگاهی وجود دارد یعنی اینکه اگر امسال هم جشنواره دانشگاهی برگزار شود، تضمینی برای استمرار آن در سال‌های بعد نیست. پس عامل توقف در کل دانشگاه و بیرون دانشگاه و ... رسوخ کرده. به همین دلیل فکر می‌کنم این عامل اتفاقا دست روی نقطه درستی هم گذاشته؛ اینکه دور هم جمع شده‌ایم و درباره این ضرورت صحبت می‌کنیم به این دلیل است که متوجه فقدانی شده‌ایم که خیلی هم زمان‌بر نبوده است چون بعد از یکی دو دوره کل تئاتر کشور متوجه این فقدان شده، چه دانشجو و چه غیر دانشجو و تا وقتی احتمال این وقفه وجود داشته باشد، چه برای تئاتر دانشگاهی و چه هر رویداد پیش‌برنده دیگری در جامعه هنری، تجمع دانشجویان و ارتباط بین دانشگاه‌های مختلف هم شکل نمی‌گیرد.
ایسنا: یعنی نوعی احساس نومیدی و نبود ثبات؟
افرا افروز: بله چون ارتباط مستقمی با حمایت دارد و وقتی حمایتی برای تعمیر پلاتو دانشکده سینما تئاتر اتفاق نمی‌افتد، بزرگتر از این هم رخ می‌دهد.
سیاوش قائدی: ما بودجه‌ای داشتیم که با آن سالن اجاره می‌کردیم. دانشگاه برای ارایه پلاتوهایش از ما اجاره می‌گرفت که رقمی قابل توجه و حتی چند برابر اجاره تئاتر خصوصی بود. این بودجه را برای تعمیرات سالن می‌گرفتند. ما این پول را به خزانه دانشگاه نمی‌دادیم بلکه به دانشکده هنرهای زیبا و سینما تئاتر می‌دادیم. شخصا یک سال برای دانشگاه هنر پروژکتور خریدم. یعنی اینها زنجیروار در دل خود و برای خود کار می‌کردند. واقعا هم نوستالژی نیست و عینی است.
نرگس مهدوی: اگر دانشجو احیای جشنواره را مطالبه نمی‌کند به دلیل واهمه‌ای نیست که از نبود ثبات جشنواره دارد بلکه بابت شکل برگزاری جشنواره بسیار نومید است چون آخرین دوره‌ای هم که دبیرش مشخص شد و جشنواره برگزار نشد، گویی تمام امیدها را بابت مستقل ماندن جشنواره از بین برد. با توجه به دبیر انتخابی آن دوره و از آنجاکه دانشجو در چند سال اخیر، تجربه کرده که کارش را بدون رفتن زیر بار سانسور، اجرا کند، فکر نمی‌کنم به هیچوجه حاضر باشد زیر بار جشنواره‌ای برود که در اجرای خود سانسور دارد. به همین دلیل خیلی مطالبه جدی صورت نمی‌گیرد چون امیدی ندارد به جشنواره مستقل و حاضر هم نیست در جشنواره‌ای‌ غیرمستقل شرکت کند و زیر بار ارشاد برود.
سیاوش قائدی: ولی همین چندی پیش فستیوالی برگزار شد به نام «روبنا» که آقای رحمت امینی هم زحمت کشید و پیگیرش بود . مگر حمایت ارشاد را نداشت، دانشجویان زیر بار آن نرفتند؟! اجازه بدهید صادقانه صحبت کنیم. دانشجویان همان اندازه که در دانشگاه پیگیر کیفیت آموزشی و رخوت فضای اداری نیستند، به همان میزان پیگیر وزارت علوم هم نیستند. خود من منتقد جشنواره «روبنا» بودم. در نشست آن هم شرکت کردم که آقای امینی گفت شما که منتقدی چرا آمده‌ای و به ایشان گفتم شما پیگیر چیزی هستید که دانشجویان نمی‌خواهند ولی دیدم تعداد شرکت‌کنندگانش زیاد است و ایشان خیلی هم بی‌راه نمی‌گفته. بحث سر این است که یقه متولی تئاتر را هم بگیریم. منظورم این نیست تحصن و اعتصاب غذا کنیم ولی مطالبه کنیم و پیگیر باشیم. مگر در فضای آموزشی کمبود استاد ندارید، آیا از سمت دانشجویان پیگیری می‌شود؟
نرگس مهدوی: می‌شود.
سیاوش قائدی: پس چرا به نتیجه نمی‌رسد؟
نرگس مهدوی: دیگر دانشگاه‌ها را نمی‌گویم ولی نسبت به فضای دانشجویان دانشگاه تهران آگاهم و باید بگویم که دانشجویان خیلی دسته‌بندی شده‌اند. یعنی اگر قبلا همه دنبال یک جَو دانشگاهی بودند، الان دسته دسته شده‌اند آن هم دسته‌هایی که تضاد دارند و یکدیگر را دوست ندارند. مثلا شرکت‌کنندگان جشنواره روبنا به جشنواره تجربه نمی‌آیند. چون هیچ کدام دیگری را قبول ندارند.
اشکان خیل‌نژاد: چه ایرادی دارد؟
نرگس مهدوی: ایرادی ندارد و به همین دلیل می‌گویم کسانی که پیگیر جشنواره «تجربه» هستند، کسانی نیستند که دنبال «روبنا» باشند و این به دلیل دسته‌بندی‌هاست که اتفاق افتاده. حتی کسانی که ارشاد را قبول دارند، وقتی «روبنا» را دارند، دیگر پیگیر جشنواره دانشگاهی نمی‌شوند.
اشکان خیل‌نژاد: اتفاقا هر امکان جدیدی به دست بیاید، با هر شکل مستقلی ضروری است، چون الان فضایی به اسم تئاتر غیررسمی داریم که نیروهایی با امکاناتی در آن فعالیت می‌کنند. هر کس بنا به نگاه خود از این امکان بهره می‌برد یا نمی‌برد. اینکه هر یک از دانشجویان به دلیل حضور در یک فستیوال، از بودن در دیگر فستیوال‌ها رویگردان است، نه تنها ایراد نیست، حتی از نظر من خوشایند است چون هر کسی فکر می‌کند جایی هست که می‌تواند به نگاه او پاسخ بدهد. به همین دلیل مدام تاکید می‌کنم که جشنواره شما باید مدلی ساخته شود که بتوانید خودتان را بهتر بیان کند. به همین دلیل می‌گویم اساسا آن اتفاق پیشین دیگر امکان‌پذیر نیست و نمی‌توان به یک شکل از جشنواره بسنده کرد و باید به تفاوت گرایش‌ها و تعدد احترام گذاشت و از این شرایط جدید نترسید.
سعید بهنام: درباره ضرورت مطالبه یک مثال عام می‌زنم. منِ سعید بهنام عادت دارم روی زمین می‌خوابم. اما وقتی پول اتاقی را در هتل می‌دهم، توقع دارم تخت داشته باشد و اگر نداشت، آن مطالبه را ‌می‌کنم. اینکه به شیوه برگزاری جشنواره نقد داریم یا اینکه کارکرد آن را مثبت ندانیم، صورت مساله را پاک نمی‌کند. یعنی مطالبه منِ دانشجو باید این باشد که یک جشنواره تئاتر دانشگاهی باید به شکل متنوعش برای کل دانشگاه‌های ایران و نه فقط یک دانشگاه خاص وجود داشته باشد. این مطالبه، اصلی‌ترین اتفاق است، شکل برگزاری جشنواره، گام دوم است؛ موضوعی که سیاوش مطرح می‌کند.
سعید بهنام: جشنواره دانشگاهی فضای گفتمان بین نسل‌های تئاتری است
از سوی دیگر افرا می‌گوید دانشجو مطالبه‌گر است و به سال ۱۴۰۱ اشاره می‌کند، یکی از کارهای دولت‌ اصلاحات، این بود که قدرت NGOها، کانون‌ها و ریزکانون‌های مختلف را درک کرد و اینکه گفتمان‌شان می‌تواند یکسری امور را پیش ببرد ولی متاسفانه بعدا آنها را از هم پاشیدند. جشنواره دانشگاهی در اصل یک NGO است که باید مطالبه کنیم تا وجود داشته باشد چون یک فضای گفتمان بین نسل‌های تئاتری است. حضور دانشجو در یک فرآیند اجتماعی با مطالبه صنفی او برای شغل خودش متفاوت است. این مطالبه‌گری باید برای بودن یک جشنواره تلاش کند نه روش برگزاری آن. همچنانکه جشنواره هایفست ارمنستان یا جشنواره‌های دانشجویی، اگر نقدی به شیوه برگزاری‌شان بود، باید بعد از چند دوره برچیده می‌شدند. جزو اولین کسانی بودم که به «هایفست» ارمنستان دعوت شدم؛ زمانی که جشنواره هنوز نوپا و دنبال آزمون و خطا بود اما نقد من که سبب تعطیلی جشنواره نشد بلکه آنان یاد گرفتند چگونه آن را برگزار کنند. معتقدم دلیل اصلی تعطیلی جشنواره تئاتر دانشگاهی، بودجه نیست بلکه نگاه امنیتی است که از یک دوره‌ای به دانشجو به عنوان عنصر سرکش و پردردسر شد.
دولت اجازه بدهد این سرکشی بجوشد
الان اگر این دولت داعیه ایجاد یکسری تغییرات را دارد که شاید رد پای آن را در برخی جاها می‌بینیم،باید اجازه بدهد این سرکشی در فضای خود بجوشد چون اثر مثبت خود را خواهد گذاشت. مطالبه باید این باشد که قرار نیست من، سرکشی و آزادی‌هایم را کنار بگذارم و ذهنیتم را با تو منطبق کنم. من قرار است در بستر دانشگاه اجازه داشته باشم در صنف خودم این فعالیت را انجام بدهم. جشنواره خوارزمی ویژه رونمایی تازه‌ترین اختراعات است. آنجا به اختراعات افراد چیزی تحمیل نمی‌شود و به فکرهای جدید آزادی می‌دهند زیرا می‌دانند از دل این فکر جدید یک اختراع تازه بیرون می‌آید. اینجا هم همین است. در نهایت، محصول فرهنگ، کالاست همچنانکه می‌گوییم کالای فرهنگی، که به زنده بودن و جوشش نیازمند است.
سیاوش قائدی‌: از سخنان من چنین برداشت نشود که الان مقصر دانشجو است. معتقدم فضای دانشگاه عوض شده. یعنی نه استاد آنچنانکه باید خود را نسبت به این ماجرا مسئول می‌داند و نه دانشجو. بدتر از آن متولیان که وزارت علوم و دانشگاه هستند و گویی خوش دارند که دانشجو و استاد پیگیر نباشند. حرف من این است که رد پای این ماجرا را می‌توان بیرون از دانشگاه هم دید.
ادامه دارد...