عضو هیئت علمی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران در تبیین مؤلفههای معلمی که بتواند بیشترین میزان تاثیرگذاری علمی را بر دانشآموزان خود داشته باشد از مواردی همچون لزوم پژوهشگری، تفکر خلاق، آموزش به روز و .... نام برد.
معجزه معلمی با تلفیق عشق و خلاقیت عضو هیئت علمی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران در تبیین مؤلفههای معلمی که بتواند بیشترین میزان تاثیرگذاری علمی را بر دانشآموزان خود داشته باشد از مواردی همچون لزوم پژوهشگری، تفکر خلاق، آموزش به روز و .... نام برد. یکی از ویژگیهای انسان، قدرت یادگیری و خلاقیت است، روانشناسان هوش و خلاقیت را مترادف نمیدانند، چراکه برخی افراد کمهوش در حل برخی مسائل موفقتر هستند. خلاقیت، ابزاری است که میتوان با بهکار گیری آن به حل مسائل و مشکلات گوناگون پرداخت. متأسفانه در نظام آموزشی کشورمان، توجه چندانی به خلاقیت نمیشود، بستر کنجکاوی و خلاقیت در دانشآموزان فراهم نمیشود. البته شاید بتوان گفت، ابتدا باید معلمان در این راستا تربیت شوند تا بتوانند آموزههای خود را برای دانشآموزان بهکار گیرند و آنها را برای زندگی در دنیای پویا و برای آیندهای جدید آماده کنند. ایکنا ضمن عرض تبریک روز معلم به زنان و مردانی که عاشقانه پای تعلیم و تربیت فرزندان این مرز و بوم ایستادهاند و همواره در پی تأثیرگذاری بیشتر بر دانشآموزان خود هستند به گفتوگو با افضلالسادات حسینی، عضو هیئت علمی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران با سابقه بیش از سه دهه فعالیت علمی، تحقیقاتی و پژوهشی در حوزه آموزش و پرورش، خلاقیت و تفکر خلاق و نقاد پرداخته و درباره راهکارهای تعلیم اثربخش معلمان و بهکارگیری خلاقیت در کلاس درس سخن گفته است. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید و میبینید. ایکنا ـ معلم مهمترین نقش را در تربیت دانشآموزان ایفا میکند. برای اینکه یک معلم، فارغ از اینکه در چه مکان و مدرسهای تدریس میکند، بتواند تأثیرگذاری مناسبی داشته باشد و توان علمی دانشآموزان را ارتقا دهد، باید چگونه عمل کند؟ سابقه ۳۱ ساله آموزش در دانشگاه دارم و توانستهام به لطف خداوند تعداد زیادی از معلمان جامعه عزیز ایران و همچنین مدیران و اساتید دانشگاههای مختلف را با بحث خلاقیت آموزشی هم از نظر عملی و هم نظری آشنا کنم و مدلی را در این زمینه طراحی کردهام که بسیار راهگشا بوده و بازخوردهای مناسبی را از معلمان، حتی از دورترین نقطه کشور دریافت کردهام و حتی برخی از دانشآموزان آسیب دیده از این روش تدریس ذوقزده و شاد هستند و این برای من یک معنای جدی زندگی شده است. کد ویدیو دانلود فیلم اصلی
اجازه دهید، قدری عقبتر برگردیم، این سالها مطالعات گستردهای در جامعه ایران و سطح بینالملل داشتهام، به جد میگویم که بین توسعه هر جامعه و نظام آموزشی آن همبستگی تنگاتنگ وجود دارد، یعنی جامعهای به توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی میرسد که به موضوع آموزش اولویت داده باشد. برای مثال در سالهای اخیر، از طرف دانشگاه تهران در دانشگاه هلسینکی فنلاند فرصت مطالعاتی بودم و درباره سیستم آموزش این کشور مطالعه داشتم که در حال حاضر بسیار مطرح است. به خیلی از استانها و شهرستانهای کشور، برای آموزش معلمان سفر کردهام و در جامعه خودمان هم مشاهده کردهام که چقدر اهمیت دادن به آموزش نقش مستقیمی در این زمینه دارد، در واقع آموزشی که درباره آن صحبت میکنیم، آموزش کیفی است. این آموزش زمانی است که معلم، در فرایند آموزشی توانمندی لازم را داشته باشد. معلم قلب آموزش و پرورش است؛ از این رو اگر معلم، جایگاه، توانمندی و کارایی حرفهای او را نشانه بگیریم، به توسعهیافتگی میرسیم. پس معلمان نبض یک جامعه را در دست دارند و اگر ما به معلم توجه کنیم و به جای اینکه فقط روز معلم را به یک بزرگداشت و تعارفات خلاصه کنیم، به صورت واقعی معلم، محور توجه در برنامهریزی ما باشد، اطمینان دارم که میتوانیم به آینده این جامعه و هر جامعهای که به این مسئله توجه کرده است، امیدوارم باشیم. این موضوع را براساس مطالعاتی که در بسیاری از سیستمهای آموزشی دنیا داشتهام، دریافتهام و به آن باور دارم. ایکنا ـ اولین مرحله در حوزه تعلیم و تربیت را میتوان، گزینش معلم دانست، چراکه هر کسی در هر جای دنیا، معلم نمیشود و برای به دست آوردن این جایگاه، ملاکهایی در نظر گرفته میشود. به نظرتان برای دستیابی به توانمندسازی معلمان، توجه به معلم و در نهایت توسعهیافتگی، گزینش معلمان باید چگونه انجام شود یا چه فرآیندی را باید برای انتخاب طی کنند؟ در کلاسهای دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران و کارگاههای آموزشی که برای مخاطبان غیردانشجو دارم، آنها علاقهمند هستند که تجارب بینالمللی را بدانند. در سیستم فنلاندی که بررسی کردهام، معلمی، جزء آرزوهای هر دانشآموز است، یعنی آنقدر برای آنها معلم شدن اهمیت دارد که بیشتر شاگردانی که درجات عالی تحصیلی دارند، مایلند شغل معلمی را انتخاب کنند. معلمان، لزوماً از نظر حقوق در سطح بالایی نیستند، مثلاً پزشکان و حقوقدانان در آن جامعه درآمد بیشتری دارند، اما استقبال بیشتری به معلمی وجود دارد. یک دلیل این است که معلمی یک وجهه قابل قبول اجتماعی دارد و طبیعی است که این همه علاقهمند وجود داشته باشد. اما باید فیلترهای زیادی وجود داشته باشد که بتوانند به جرگه دورههای تربیت معلم وارد شوند. سختگیریهای زیادی میشود که افراد حتماً علاقهمند باشند و سختگیری بیشتر برای ادامه کار است، یعنی دوران تحصیل، دانشجو معلمها واقعاً مطالعات گستردهای دارند و هم از نظر علمی و هم کاروزی در سطح بالایی قرار میگیرند. در واقع آنچه میتواند معلمها را توانمند کند، دورههای کارورزی متعددی است که زیر نظر اساتید باتجربه در دانشگاه و مدرسه طی میکنند. کد ویدیو دانلود فیلم اصلی
این معلمان باید با مدرک ارشد معلم شوند و دو پایاننامه انجام دهند، این سختگیریها در حین تحصیل نیز بسیار بالاست، اما وقتی معلم یک مدرسه بعد از یک فرآیند نسبتاً طولانی معلم میشود، یک نقطه قابل اهمیت در رابطه با او، این است که همه به معلم اعتماد میکنند، مدیر به او اعتماد کامل دارد، والدین اعتماد کامل دارند، چون میدانند این معلم کاملاً حرفهای است و میتواند برنامه درسی کلاس را خودش طراحی کند و معلم بسیاری از فعالیتها را در کلاس تمرین میکند و کسی به او ابلاغ نمیکند که چه کار و فعالیتی انجام دهد و بنا به شرایط کلاس تصمیم میگیرد که این گونه عمل کند. چرا این اتفاق میافتد؛ چون از ابتدا برای اینکه کسی بخواهد در این زمینه فعالیت کند، باید شرایط عالی را دارا باشد. ما نیز باید به این سمت حرکت کنیم. مثلاً بسیاری از نظامهای پیشرفته آموزشی جای اختصاصی برای تربیت معلم ندارند و دپارتمانی مخصوص تربیت معلم وجود دارد که وابسته به دانشگاه است. مثلاً دانشگاه هلسینکی دپارتمانی ویژه معلمان دارد و سایر کشورهای دنیا نیز دپارتمانهایی در دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دارند. ایکنا ـ چه مؤلفهای باید به روند گزینش معلمان یا آموزش آنها افزوده شود تا در کیفیت آموزش اثرگذار باشد؟ معلمی که پژوهشگر است، این امکان را دارد که به شیوه پژوهشمحوری تدریس کند و بچهها را علاقهمند کند و این کار میتواند از دوره دبستان یا حتی پیش از دبستان آغاز شود. نکته دوم این است که معلم باید خلاقانه عمل کند، یعنی بتواند با وجود شرایطی که شاید مساعد نباشد، به فعالیت اثرگذار خود ادامه دهد که نمونههای آن را در جامعه خودمان داریم و محدودیتهای زیادی در این زمینه وجود دارد و منابع مالی به ویژه در روستاها اندک است. وقتی از سیستم فنلاندی صحبت میکنم، شاید سوال ایجاد شود که مگر سیستم آموزشی ایران و فنلاند قابل مقایسه است؟ همه آنها در کلاسشان لپ تاپ دارند و تجهیزات و امکانات بالایی برای آنها فراهم است و کلاسهای ایران این طور نیست. اتفاقاً من امکانات را شرط لازم نمیدانم. مهم این است که معلم با یک ذهن خلاق و فرایند خلاقانه در عمل خود طوری رفتار کند که با شرایط موجود، کلاسی داشته باشد که شوق یادگیری را در یادگیرنده فعال کند و اصل هم این است. ایکنا ـ شوق یادگیری چه زمانی شکل میگیرد؟ باید ویژگیهای زیادی وجود داشته باشد، بچهها از ساعت ۶ یا ۶ و نیم صبح بیدار و راهی مدرسه میشوند، کودکی که نیاز و تمایل به خواب دارد و این نیاز اولیه جسمیاش تأمین نشده است، صبح زود نمیخواهند صبحانه بخورند، در مدرسه صف صبحگاهی کلیشهای اجرا میشود که باز هم با نیازش هماهنگ نیست و بعد سر کلاس مینشیند و معلم شروع به درس دادن یا درس پرسیدن میکند. در حالی که دانشآموز هنوز خواب است و نیاز اولیهاش هنوز دیده نشده است و ما میخواهیم با این وضعیت، یادگیری نیز شکل بگیرد که محال است. در واقع میشود طی چند دهه به معلمان آموزش داد که متفاوت عمل کنند تا شوق یادگیری در دانشآموزان ظهور کند. کتابی با عنوان «یادگیری خلاق» دارم که انتشارات مدرسه چاپ کرده است. در مقدمه بخش کمی از بازخوردهای معلمان را آوردهام. معلمان به من گفتند از وقتی روش ما تغییر یافته است، دانشآموزان صدای زنگ تفریح را نمیشنوند و این خیلی مهم است. یعنی کلاس به قدری جاذبه دارد که متوجه صدای زنگ هم نمیشوند و باید این گونه آموزش داده شود و این آموزش، امکانات خاصی نمیخواهد، جز یک نگرش مناسب که بداند اصلاً یادگیری و تدریس چیست، معلم کیست، همچنین دانش و مهارتهایی را در دوره آموزشی کسب کند که بسیار هم پیچیده نیست و منوط به این است که اساتید این آموزشها را به درستی منتقل کنند و معلمان بتوانند دورههای کاورزی جدی را پشت سر بگذرانند. کد ویدیو دانلود فیلم اصلی
ما دچار بحران جدی در آموزش هستیم و سالهای زیادی است که با این بحران مواجهیم. سیستم آموزش ایران مانند یک بیمار به کما رفتهای است و برای اینکه از این حالت خارج شود، نیاز به جریان خون تازهای در رگهایش دارد. در حالی که مسئولان میگویند؛ دستش کج است، دستش را آتل ببندیم و صاف کنیم. ایکنا ـ هر معلمی میتواند خلاق باشد یا خلاقیت ذاتی اس؟ معلمی که خود دانشآموز مدارسی بوده که به خلاقیت اهمیت چندانی نمیدادند، چگونه میتواند امروز خلاقپرور باشد؟ خلاقیت، موهبتی الهی و همگانی است. پس همه ما و فرزندانمان این موهبت را دارند. شاید بسیاری از آدمها خلاقیتهای ویژهای داشته باشند، اما از وجود آنها مطلع نباشند. در واقع خلاقیت بالقوه است و باید بالفعل شود. وقتی از دانشآموز تبعیت محض میخواهیم، وقتی همه چیز در یک چارچوب مشخص است، وقتی فرصت برای تفکر واگرا، کنجکاوی و تخیل بیشتر برای دانشآموز فراهم نیست، همه اینها نشانه خلاقیتکشی است. اما چون این اتفاق میافتد، آیا من معلم نمیتوانم کاری انجام دهم؟ نتایج پژوهشها نشان میدهد وقتی معلمان دانش و مهارت را کسب میکنند، با وجود اینکه ساختار آموزشی مناسب نیست، میتوانند بسیار عالی کار کنند. همانطور که در سخنرانی تداکس تهران، مثالی از مدرسه فنلاد و ایران زدم و مقایسه کردم؛ کلاسی را در هلسینگی که بر بستر هنر است و بسیاری از فعالیتهای خلاقانه در آن انجام و کلاسی را با تصویرهای واقعی به مخاطبان نشان و آنها را به شهر کوچکی به نام عشقآباد ارجاع دادم. وقتی معلم آگاه و آموزش دیده است، نه تنها از معلمی که در هلسینکی آموزشهای حرفهای دیده و امکاناتش با حداقلها در ایران هم قابل مقایسه نیست، چیزی کم ندارد، بلکه توانسته یک کلاس در حد هلسینکی داشته باشد و به دانشآموزان کمک کرده تا عمیق یاد بگیرند، ایده بدهند و خلاقیتهایشان شکوفا شود؛ لذا بسیاری از معلمان ما معجزه میکنند؛ گرچه میگویند، فنلاند سیستمی دارد که از کیفیت آموزشی بالایی برخوردار است و چشم دنیا به آن خیره شده است، اما واقعیت این است که وقتی معلمان ما فقط با عشق سر کلاس میروند و سعی میکنند کلاسی داشته باشند که دانشآموزان با شوق و ذوق به مدرسه بیایند، نیاز است از طریق بازی، نمایش، هنر اعم از نقاشی، تئاتر و ... قدرت تخیل دانشآموزان برانگیخته شود. کد ویدیو دانلود فیلم اصلی
در کارگاهها و کلاسهای دانشگاه، انواع تکنیکها را با معلمان کار میکنیم که چگونه از تخیل استفاده کنند و همینطور از ادبیات چگونه بهره ببرند، ادبیات غنی که، متأسفانه کمتر به آن پرداخته میشود، در حالی که مثنوی، گلستان، منطق الطیر و ... میراث بزرگ فرهنگی ایرانیان است و میتوانیم از طریق این متون ادبی، فعالیتهای خلاقانهای را ایجاد کنیم و حتی یک جامعه اخلاقمحور را براساس آن برنامهریزی کنیم. این میراث فرهنگی، در حد چند شعر در کتاب درسی، کافی نیست و جواب نمیدهد. ایکنا ـ شما معتقد هستید که برای تربیت اخلاق مدار فرزندانمان، مبنا را ادبیات فاخر ایران قرار دهیم؟ بله، یکی از ابزارها، ادبیات است. اما باید بدانید که کودکان نمیتوانند اشعار عرفانی را بفهمند، اما من همیشه به معلمان توصیه کردهام که مثنوی پر از قصه را برای این منظور انتخاب کنند، شاید عمق مفاهیم معرفتی و عرفانی را نفهمند، اما اینکه قصه شیر و خرگوش را به صورت نمایش اجرا میکنند، بسیاری از مفاهیم در ذهن آنها شکل میگیرد و در آینده برای آنها قابل لمس خواهد بود. ایکنا ـ در واقع بر همین اساس باید کتابهای درسی هم تغییر کنند؟ بله، من تجربهای دارم که اواخر دهه 70 از من دعوت شد به مؤلفان و سرگروههای آموزشی در تألیف کتاب کمک کنم و دوره نسبتاً طولانی چند ماهه را آموزش میدادم که خلاقیت را به کتابها منتقل کنند. به آنها میگفتم که من از ژاپنیها شعار خوبی را یاد گرفتهام، «کم هم زیاد است». بنابراین قطر کتابها را کم کنید و به جای آن فعالیتهای پیرامونی را افزایش دهید تا فرصتی برای کارکردن معلم با دانشآموزان فراهم شود. باتوجه به اینکه کتاب درسی برای معلمان مرجع است که البته نمیگویم نباشد، چون دشوار است که به یکباره کتابها را تغییر دهیم. اما با توجه به نقش کلیدی کتابها در آموزش، قطر آنها را کم کنند و به فعالیتهای جنبی بپردازند. برخی کشورها نیز همینطور هستند و در استرالیا کتاب درسی وجود ندارد. البته من توصیه نمیکنم سیستم آموزش ایران که محتوامحور است، تغییر یابد، در واقع فعالیت کلاسی و نوع نگارش کتاب آن گونه باشد که معلمان چه بخواهند و یا نخواهند خلاقانه تدریس کنند و بچهها فکر کرده و به حل مسئله بپردازند. کد ویدیو دانلود فیلم اصلی
یکی از رویکردهای آموزش نوین، حل مسئله است، یعنی ما بتوانیم هر موضوع درسی را در قالب مسئله قرار دهیم و دانشآموزان به صورت گروهی، این مسئله را حل کنند. اما متأسفانه در کتابهای ما این ظرفیت وجود ندارد. البته حتی اگر کتابهای درسی هم کیفیت لازم را نداشته باشند، اگر معلم بخواهد میتواند همان موضوع درس را جور دیگری و با رویکرد خلاقانه و نوین تدریس کند که کاملاً جاذبه داشته باشد. ایکنا ـ برای معلمی که میخواهد محققانه و خلاقانه در کلاس درس حاضر شود و دانشآموزان را جذب کند، چه توصیهای دارید؟ کاری که چند سال پیش انجام دادم، مدلی را، غیر از مدل تربیت معلم، طراحی کردم که در کتاب «ماهیت خلاقیت» آمده است و اخیراً جهاددانشگاهی دانشگاه تهران آن را تجدید چاپ کرده است. در این کتاب مدلی را طراحی کردهام که این مدل را بارها آزمودهایم، اینکه چگونه معلم بتواند ذهن خلاق و واگرا داشته باشد. البته به این دلیل به خلاقیت تأکید دارم که هزاره سوم، خلاقیت را مبنا گذاشته است، چراکه تفکر منطقی به تنهایی جواب نمیدهد و فرزندان ما با چالشهایی مواجه میشوند که اگر تفکر خلاق آنها را برنیانگیزیم نمیتوانند با این چالشها مواجه شوند چه برسد به اینکه آنها را حل کنند. در این مدل گفتهام که از فضای فیزیکی چطور میتوانیم استفاده کنیم، اینکه این فضا محرک باشد و حتی دیوارهای آن بتواند بچهها را به فکر وادارد. نوع تعامل اجتماعی معلم و شاگرد و شاگردان با همدیگر به منظور ایجاد احساس امنیت، اهمیت ویژهای دارد. قرار نیست کسی او را نقد کند. باید رقابت حذف شود، در حالی که رقابت به صورت جدی در نظام آموزشی ایران وجود دارد و من تلاش زیادی کردم و بسیاری از مدیران و معلمان را توجیه کردم که رقابت را حذف کنید، چراکه رقابت بسیار آسیبزننده است. در حالی که یکی از ابزارهای معلمان بوده و فکر میکنند با این شیوه میتوانند بچهها را تشویق کنند. کد ویدیو دانلود فیلم اصلی
در مورد موضوعی که میخواهیم تدریس کنیم، حس کنجکاوی آنها را برانگیزیم و درباره بسیاری از موضوعات و مسائل علامت سوال بگذاریم و پرسشهای متعدد از آنها بپرسیم. بچهها موضوعاتی را میآموزند که با آن کلنجار بروند، در واقع با ابهامات درگیری پیدا میکنند و این خیلی مهم است و پیچیدگیهایی را ایجاد میکند که مجبور هستند آنها را حل کنند. از سوی دیگر سؤالهایی را بپرسیم که پاسخ متعدد دارد و قدرت ابتکار بچهها را به کار میگیرد و با بازی، نمایش و ... به لذتبخش شدن یادگیری کمک میکند. وقتی موضوع یادگیری مربوط با مسائل دانشآموزان باشد، معلمان میتوانند این ارتباط را برقرار کنند و همچنین میتوانند تجربه و آزمون کنند و همه اینها نقش مستقیمی دارد در اینکه آن کلاس را خلاق بدانیم؛ در این صورت دانشآموزان رشد مییابند. ایکنا ـ در عصر امروز که عصر ارتباطات است، سرعت تحولات اجتماعی بسیار بالاست و همین امر باعث شکاف نسلی بسیار زیاد است و معلمان و دانشآموزان از نسلهای متفاوتی هستند و ارزشها و باورهای متفاوتی دارند و علایق و آینده خاصی را برای خود متصور هستند که گاهی اوقات معلمان و حتی والدین نمیدانند آنها چه ویژگیهایی دارند، یک معلم چطور میتواند برای این نسل متفاوت آموزش ارائه دهد و آنها را بشناسد؟ باید در نظر داشته باشیم که مخاطب ما چه کسی است و درک صحیحی از مخاطب، نیازها و توانمندیهایش داشته باشیم و اگر این تعامل دقیق میان معلم و شاگرد برقرار باشد، گاهی زندگیساز خواهد بود. مثلاً یکی از نکتهها این است که دانشآموزان امروز به دلیل عصر دیجیتال و دسترسی به ابزارهای متعدد، توانمندیهای زیادی نسبت به والدین و معلمانشان دارند؛ از این رو نوع تعامل والدین با فرزندان و معلم با شاگردانش نمیتواند مانند گذشته باشد، شاید نیاز باشد معلم یادگیرنده را مورد توجه قرار دهیم، یعنی معلمی که همواره میخواهد یاد بگیرد. جالب اینجاست که گاهی میتواند این یادگیری از سوی بچههای کوچک باشد و بازخوردهای مثبت این موضوع را بسیاری از معلمان دریافت کردهام. وقتی رویکردهای خود را به سمت رویکرد نوین تغییر دادند، میگفتند، دو برابر آنچه طی سالهای گذشته به دانشآموزان یاد میدادند، یاد میدهند و این تعامل باعث میشود، دانشآموز تصور کند، معلم او را قبول دارد و به او فرصت میدهد که ابراز وجود کند و این کمک بزرگی به او خواهد بود. کد ویدیو دانلود فیلم اصلی
معلم باید تکتک دانش آموزان را شناسایی کند. اگر دانشآموزی در خانوادهای دچار مسئله است، نیازمند یک توجه ویژه است و همین امر، میتواند بسیاری از مسائل را حل کند. وقتی از معلمانی که دانشجوی من بودند، پرسیدم، اولویتتان در کلاس چیست، پاسخ بسیاری از آنها آموزش خواندن و نوشتن بود و من به آنها گفتم آیا میدانید، وقتی از یک معلم ژاپنی این سوال را میپرسند چه پاسخی میدهد؛ آنها معتقدند اولویت اول خوشحالی دانشآموز در فضای مدرسه و برقراری ارتباط دوستی است و خواندن و نوشتن اولویت چندم آنهاست. چون میدانند وقتی فضای آموزشی دلچسب باشد و تعاملات کودک با همدیگر و معلم لذتبخش باشد، فضای مدرسه همانند فضای خانه خواهد شد؛ از این رو مشکلترین مسائل را هم بدهید، برایش دشوار نیست. در مدارس ژاپن شعار میهند که مثلاً این ماه، هر روز را با لبخند به هم شروع کنید؛ و یا شعار جالبی دارند که من از آن استفاده میکنم؛ بیایید دستها را بالا ببریم و اشتباه کنیم. چرا این حرف را میزنند؟ در واقع آنها میخواهند بگویند؛ دانشآموز، دستت را بلند کن، مهم نیست که تو درست میگویی. اتفاقاً وقتی اشتباه میکنید بهتر یاد میگیرید و این یعنی اینکه میتوانیم با کودک و نوجوان ارتباط بسیار مناسبی داشته باشیم و من باور دارم معلمان میتوانند زتدگیساز باشند. گاهی یک ارتباط نامناسب، بچهها را برای همیشه از درس و مدرسه بیزار میکند. از آن سو شرح حالهای بسیاری را میشنویم که معلم با توجه ویژه، زندگی آدمها را زیر و رو کرده است. در زمانهای که ما هستیم حساسیتهای زیادی وجود دارد و معلم باید مدام خود را به روز کند و یاد بگیرد تا عقب نماند. کد ویدیو دانلود فیلم اصلی
وقتی فرزندانم محصل بودند و گاهی به بازیهای دیجیتالی میپرداختند، احساس تأسف داشتم که در بازیهای دیجیتال حرفهای نیستم. این یک زبان گفتوگو و ارتباط است و باید بدانیم که این ارتباط چگونه برقرار میشود. مطمئناً شکاف نسلها یک موضوع واقعی است و بنا به شرایطی که کودک ما دارد، نوع تعاملات و برخوردها را از آنچه گذشتگان با ما داشتهاند، باید متفاوت بدانیم، این نسل نیازمند توجهات بیشتری هستند. گفتوگو از زهرا ایرجی تنظیم: سمیه قربانی انتهای پیام