فارست سیتی، پروژه صد میلیارد دلاری مالزی و شرکتهای چینی، قرار بود دبی بعدی باشد، اما امروز بیشتر شبیه شهر ارواح است تا ابرشهری آیندهنگر.
فارستسیتی صرفا یک پروژهی ساختمانی نبود. این شهر مصنوعی از همان آغاز در قلب شبکهای پیچیده از منافع سیاسی، تنشهای دیپلماتیک و رقابتهای ژئوپلیتیک قرار داشت. بازیگران قدرتمندی چون چین، مالزی و سنگاپور، هر یک با دیدگاهها و اهداف متفاوت، سرنوشت این پروژه را رقم زدند. سال ۲۰۱۶ وقتی توافقنامه ساخت فارستسیتی به امضا رسید، دولت چین تحت رهبری شی جینپینگ، «ابتکار کمربند و جاده» (Belt and Road Initiative) را تازه آغاز کرده بود. این برنامه عظیم اقتصادی و جغرافیایی با هدف گسترش نفوذ چین از طریق سرمایهگذاریهای زیرساختی در سراسر آسیا، آفریقا و اروپا طراحی شده بود. در سوی دیگر این معادله، دولت مالزی به رهبری نجیب رزاق با آغوش باز از این سرمایهگذاری عظیم استقبال کرد. نجیب که از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۸ نخستوزیر مالزی بود، روابط نزدیکی با چین داشت و سرمایهگذاری آنها را مثبت ارزیابی میکرد. برای دولت او، فارستسیتی فرصتی طلایی بود: جذب میلیاردها دلار سرمایه خارجی، ایجاد صدها هزار شغل برای مالزیاییها و تقویت رقابتپذیری اقتصاد مالزی در برابر سنگاپور. اما در پشتپرده، همهچیز به این سادگی نبود. درحالیکه رسانههای رسمی از بازی «برد-برد» صحبت میکردند، بسیاری از تحلیلگران نگران توازن نامتقارن قدرت در این همکاری بودند. قراردادهایی که بهسرعت و اغلب بدون مناقصه شفاف به شرکتهای چینی اعطا میشد، سؤالاتی را درباره منافع پنهان برانگیخت. در فاصله تنها چندکیلومتری فارستسیتی، دولت سنگاپور از چندین منظر نگران پیشبرد این پروژه بود: اول، تأثیرات زیستمحیطی ساخت زمینهای مصنوعی وسیع بر جریانهای دریایی و اکوسیستم تنگه جوهور؛ دوم مسائل امنیتی ناشی از حضور گسترده چین در این منطقه استراتژیک و سوم، رقابت اقتصادی با بازار مسکن و تجاری سنگاپور. اما اگر بخواهیم نقطه عطفی را در داستان فارستسیتی مشخص کنیم، بیتردید باید به ماه می ۲۰۱۸ اشاره کنیم: زمانیکه انتخابات تاریخی مالزی ورق سیاست را برگرداند و ائتلاف اپوزیسیون پاکاتان هاراپان به رهبری ماهاتیر محمد ۹۳ساله، قدرت را از حزب امنو (UMNO) و نجیب رزاق گرفت. ماهاتیر که پیشازاین از ۱۹۸۱ تا ۲۰۰۳ نخستوزیر مالزی بود، در کمپینهای انتخاباتی خود بهشدت از «فروش کشور به چین» انتقاد میکرد و پروژههای بزرگ چینی از جمله فارستسیتی را نمونههایی از «استعمار نوین» میدانست. او تنها چند روز پس از پیروزی گفت که با ایدهی ساختن «شهر چینی» و اسکان اتباع این کشور مخالف است و اجازهی فروش کشور مالزی را نمیدهد. کانتری گاردن تلاش کرد خصوصیت «مالزیایی» پروژه را برجستهتر نشان دهد: تبلیغات جدید بر مزایای اقتصادی برای مردم محلی، اشتغالزایی داخلی و انتقال فناوری تأکید داشتند؛ چرخشی آشکار از تمرکز قبلی بر «سبک زندگی بینالمللی» و «دروازهای به آسیای جنوب شرقی». سال ۲۰۲۰ محیالدین یاسین با ائتلافی جدید به قدرت رسید و موضعی معتدلتر نسبت به سرمایهگذاریهای چینی اتخاذ کرد. دولت او تمایل داشت مناسبات با چین را بهبود بخشد و محدودیتهای اعمال شده توسط ماهاتیر را کاهش دهد. اما درست زمانی که فضای سیاسی برای فارستسیتی روبهبهبود میرفت، بحران همهگیری کووید ۱۹ فرارسید. همزمان، اولویتهای دولت مالزی به سمت مقابله با بحران سلامت و اقتصادی معطوف شد و پروژههای عمرانی در اولویتهای پایینتر قرار گرفتند. پروژه فارستسیتی از این زمان به بعد، عملاً وارد فاز رکود شد. نه پروژه بهطور رسمی لغو یا متوقف شد و نه توسعهی فعالی در آن دیده میشد. تبلیغات شرکت کانتری گاردن کاهش یافت، وبسایت پروژه کمتر بهروزرسانی شد و رسانهها با لحن محتاطانهتری به آن اشاره میکردند.